راز فردوسي

طراحي گرافيك, نشانه و آرم و لوگو

راز فردوسي

۸۷ بازديد

در شاه نامه ي فردوسي روايت عجيبي وجود دارد.داستان از اين قرار است كه وقتي زال مي خواست از سيمرغ خداحافظي كند و او را ترك‌كند سيمرغ سه پَر از پَرهاي خود را به زال مي دهد و به او مي گويد : "هر وقت در تنگنا و تيره روزي قرار گرفتي پرها را به آتش بكش تا‌ من ظاهر شوم و به ياري ات بشتابم"
سالها مي گذرد رودابه همسرِ زال رستم را آبستن مي شود و ناتوان از وضع حمل در بستر مرگ مي افتد ، زال هراسان اولين پر سيمرغ را به آتش مي كشد سيمرغ به ياري همسر و فرزندش مي آيد و از مرگ مي رهاندشان. زال در اواخر عمر و قبل از مرگش دو پر ديگر را به رستم‌ مي دهد تا در تنگنا آنها را به آتش بكشد.
سالها مي گذرد و رستم در جنگ با پهلواني به نام اسفنديار دچار زخم هاي فراوان مي شود و مستاصل از شكست او ، رستم پر دوم را به آتش مي كشد.سيمرغ آشكار مي گردد رستم را درمان مي كند و راز شكست اسفنديار را بر ملا مي نمايد رستم پيروز مي شود.
اما راز سر به مُهري كه فردوسي قرنهاست آن را پنهان كرده اينجاست. فردوسي تكليف پر سوم را مشخص نكرده است. 
در هيچ جاي شاه نامه نشان وخبري از پر سوم نيست.سرنوشت پر سوم در پرده ي معماست. حتي هنگامي كه رستم در هفت خوان در نبرد ديو سياه و سپيد گرفتار مي گردد و يا در رزم اول از سهراب شكست مي خورد پر سوم را به آتش نميكشد. يا هنگامي كه در چاه شغاد نابرادر به تيرهاي زهر گون گرفتار مي آيد، كشته مي شود ولي پر سوم را به آتش نميكشد. چه چيز با ارزش تر از جان اش كه مرگ را مي پذيرد ولي پر سوم را نگاه مي دارد؟ چرا؟ رستم پر سوم را به چه كسي سپرده است؟ پر سوم بايد به دست چه كسي برسد؟ و در چه زماني به آتش كشيده شود؟ 
ادبيات اساطيري ايران شعله گاهِ ديرنده اي از اشارات و كنايه ها و نشانه هاي ژرف و رازآلود است.اشاراتي كه خاستگاه اش همان تجسمِ آمال و آرزوهاي ساكنان فلات ايران مي باشد.
فردوسي با هوشِ تاريخي و جامعه شناس اش پيش بيني روزهاي تيرگون ميهنش را نموده بود.او نيك مي دانست گردش گردون بر ايرانيان روزهاي هم ديسِ حاكميتِ ضحاك را بازمي آورد .
چو ضحاك شد بر جهان شهرياربرو ساليان انجمن شد هزارنهان گشت آيين فرزانگانپراگنده شد نام ديوانگانهنر خوار شد جادويي ارجمندنهان راستي آشكارا گزندندانست جز كژي آموختنجز از كشتن و غارت و سوختن
فردوسي در تعبيري عاشقانه و رازآلود صبح اميدِ رهايي بخش از تيره بختي ايرانيان در هر دوره اي از اين تاريخ را درصدفي مكتوم قرار داده است. 
باور اينكه هنوز راهي بر سعادت مندي ايرانيان وجود دارد. تاريخ گواه اين مدعاست.ايران خانه ي سيمرغ است و ما نوادگانرستم و زال ايم .سومين پر سيمرغ را به آتش خواهيم كشيد تا سيمرغ خِرَد و شادي و سعادتمندي از پس اين ظلام وحشت و تيره روزي بر فلات ايران لبخند بزند. 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.